عارف طهماسبی

قامتت چون سرو، چشمانت همچون آهو، گیسوانت چون آبشار، ابروانت چون کمند، خلاصه هیچ چیزت به آدمیزاد نرفته
===
1 روز یه ترکه از یه نفر میپرسه ساعت چنده

یارو میگه:3:30

ترکه میگه: دارم دیونه میشم از صبح تا حالا از هر کی پرسیدم یه چیزی میگه
===
یه روز خاک میره توی چشم یه بنده خدا. میره جلوی آینه، توی چشماش فوت میکنه. یه ترکه میاد و بهش میگه: چرا تو فوت میکنی؟ اونی که توی آینه‌س باید فوت کنه.
===
یه روز میبینن عزرائیل ماکسیما خریده  ، میگن عزرائیل وضعت خوب شده ، میگه حقوق اضافه کاری های زلزله بم را جمع کردم
===
آدما 2 دسته هستند:اونای که روشون مگس می شینه و اونای که روشون مگس نمی شینه.

دسته اول ادمای خیلی گهی هستن و دسته دوم معلوم هیچ گهی نشدن!!

شما جز کدوم دسته هستید؟
===
تهرانیه میره مکه توبه میکنه دیگه برای  ترکه جوک نسازه..,از اون طرف ترکه میاد میگه: ببخشید قبله کدوم طرفه؟ تهرانیه میگه: خدا, ببین خودش گیر میده!!
===
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

فکر نکن به یاد تو بودم . کار نداشتم . ول می گشتم